۱۲ بهمن، ۱۳۹۲

رونویسی از حیرانی‌ها - 30

در انتهای خیابان
که خانه‌های دو سویش دری نداشت
و دکمه‌های پنجره‌ها بسته بود
بر یقه‌ی بام...

بخشی از شعر «افسانه‌ی شاعر گمنام» م.ع سپانلو

هیچ نظری موجود نیست: