فرودگاه پریها که عقد ثریا به گردنت آویختند
خزان کوچ چکاوک
شب الههی ناهید
که ژاله میافشاند
و در دو سوی گذرگاهت
بهار جشن دروغین گرفت
خزان کوچ چکاوک
شب الههی ناهید
که ژاله میافشاند
و در دو سوی گذرگاهت
بهار جشن دروغین گرفت
بخشی از شعر «افسانهی شاعر گمنام» م.ع سپانلو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر