حدود سهونیم آمدم توی ایوان و هوای "کیپکاد" * کمی گیجم کرد، انگار چیزی را زیاد دم کرده باشند.
از داستان: اقیانس پُر از توپهای بولینگ
نوشته: جی. دی. سلینجر
ترجمه: بابک تبرایی
* دماغهای در حاشیهی اقیانوس اطلس.
- که لابد این کیپکاد هوایی شرجی مثل شمال ایران یا جزایر جنوبی ایران دارد و آدم کیف میکند از تعبیر انگار چیزی را زباد دم کرده باشند.
از داستان: اقیانس پُر از توپهای بولینگ
نوشته: جی. دی. سلینجر
ترجمه: بابک تبرایی
* دماغهای در حاشیهی اقیانوس اطلس.
- که لابد این کیپکاد هوایی شرجی مثل شمال ایران یا جزایر جنوبی ایران دارد و آدم کیف میکند از تعبیر انگار چیزی را زباد دم کرده باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر