تعويض پوشك چنگيز جيغ ندارد و ويغ
پانسمان پاي زخمي تيمور قال ندارد و قيل
خون لخته شده از ترس را بالا نميآوَرد از گلو
بهرام شهرام نميدانم چرا؟
زيرا اقاقيها آجرها تخم گذاشتند تند تند
سايهها تكثير شدند آجر به دست و
پريدم از خواب:
قيل و قال جيغ و ويغ بوق سگ اگزاز گراز
گاز وَ ترمز بعبعِ بزغاله و بز قيژقيژ و
نميدانم چرا ــــــ
بكت به دادمان نرسد كافكا حاضر است
تکهای از شعر: علی باباچاهی
پانسمان پاي زخمي تيمور قال ندارد و قيل
خون لخته شده از ترس را بالا نميآوَرد از گلو
بهرام شهرام نميدانم چرا؟
زيرا اقاقيها آجرها تخم گذاشتند تند تند
سايهها تكثير شدند آجر به دست و
پريدم از خواب:
قيل و قال جيغ و ويغ بوق سگ اگزاز گراز
گاز وَ ترمز بعبعِ بزغاله و بز قيژقيژ و
نميدانم چرا ــــــ
بكت به دادمان نرسد كافكا حاضر است
تکهای از شعر: علی باباچاهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر