همینکه از هماغوشی فارغ میشد
مینشست پشت میزش و
برای همهی عاشقان درگذشتهاش مینوشت که دلتنگشان است.
همینکه از هماغوشی فارغ میشد
خودش میشد.
از: خایمه سابینس
ترجمه: محسن عماد
مینشست پشت میزش و
برای همهی عاشقان درگذشتهاش مینوشت که دلتنگشان است.
همینکه از هماغوشی فارغ میشد
خودش میشد.
از: خایمه سابینس
ترجمه: محسن عماد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر