عشق عجب بیماری لاعلاجی است. عشق خود لوسمی مزمن مایلوییدی است. لوسمی مزمن مایلوییدی اذیتت نمیکند، طولانی و عمیق است، مثل لوسمی حاد نیست که ششماهه تو را از پا میاندازد. عشق لنفوم بورکیت و لنفوم نانهوچکین و گومای سفلیسی نیست. عشق لوسمی مزمن مایلوییدی است. انگار هیچی نیست اما بالاخره تو را میکشد. بغضم میترکد، بیصدا، بیحرکت. دلم برای رها تنگ شده است.
بخشی از داستانِ دکتر داتیس: حامد اسماعیلیون
بخشی از داستانِ دکتر داتیس: حامد اسماعیلیون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر