۰۳ خرداد، ۱۳۹۴

رونویسی تراژدی - ۴۴

آرزوهای کوچکی داشتم
و فکر نمی‌کردم یک روز
از واژه‌ی معاش بترسم
می‌خواستم نمیرم
و دختری داشته باشم
به نام سُرمه
که به طعم گل‌ها دست بزند
تا من
از صدای جفت‌گیری گربه‌ها نترسم...

می‌خواستم نمیرم.

شعر: محسن بوالحسنی

هیچ نظری موجود نیست: